بدون عنوان
سلام،
گفتم که یه عالم حرف گفتنی دارم ولی راستش این روزها سرم خیلی شلوغه!!! آخه من امسال چندتا جشن تولد برام گرفتن
چون خونه مون نسبت به تعداد مهمونهامون کوچیک بود، مامانم زد به سیم آخر و گفته که 3 تا جشن تولد برام می گیره. 5 شنبه هفته پیش اولیش بود. خیلی خوش گذشت. کیکم هم زنبور بود.
من هم تا تونستم شیطونی کردم. تازه یک رکورد جدید هم دارم. اون روز من از ساعت 3 بعد از ظهر تا 3 صبح بیدار بودم و حتی یه کم چرت هم نزدم
اینقده خوب بود. ولی بعدش بیهوش شدم. بین خودمون باشه، مامانم بعد از رفتن مهمونها دیگه التماس می کرد تا من بخوابم، من هم سعی کردم ولی دیگه خوابم پریده بود. (البته همیشه مامانی2-3 شب تو هفته ازم التماس می کنه، طفلکی چون می ره سر کار، روزها هم نمی تونه بخوابه. ولی من با این که می رم سر کار، میخوابم )
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی